نوشته اصلی توسط
khazan
سلام خسته نباشيد..من ديشب با نامزدم حرف زدم و گفت بيرونم و دارم ميرم پيشه دوست قديمى و دمه درم..با هم كلى حرف زديم و خنديديم و در اخر هم گفتم خوش بگزره و بعدا ميحرفيم..حدودا ده مين بعدش افلاين شد تا ظهر امروز..حالا شك به فكرو روانم افتاده،...اخه هيچ وقت افلاين نميشد و مرده خييلى اروم هست و اهله دروغ نيست..البته منم زنگ نزدم و اصلا كنجكاوى نكردم ولى هى فكراى مسموم ميكنم..دو سه روز قبلش هم خيلى سرش شلوغ بود..حالا از ظهر تا حالا خوره افتاده توى جونم اخه اهل دوست و اينا اصلا نيست و افلاين نميشد هيچ وقت..الان ريختم بهم نميخوام هم اصلا اوى روش بيارم فكر كنه دارم فضولى ميكنم..من زيادى حساسم نميدونم يا اصلا موضوع مهمى نيست؟؟الان فكر داره منو ميكشه..